قوی باش

همیشه چرخ و فلک زندگی ثابت نمی‌مونه...🍃🎡

قوی باش

همیشه چرخ و فلک زندگی ثابت نمی‌مونه...🍃🎡

پربیننده ترین مطالب
پنجشنبه, ۲۹ مهر ۱۴۰۰، ۰۳:۱۸ ب.ظ

زورکی

پدرم از ظهر گیر داده بود باید بری بستنی بخری و من هم در حال انکار ولی از شانس بد از ظهر کوهی هویج به دست ما رسید در نتیجه چه میشد کرد باید اب هویج بستنی بخوری . 

من هم از جایی که فرزند این پدر هستم که از ظهر پایش را در یک کفش کرده بود که برای مستقل شدن باید کار کرد و بیرون رفت پایم را در یک کفش کردم که من نمیروم تا جایی که پدرم به شدتت عصبانی شد یا میری سر کوچه بستنی میخری یا مجبوری بری . خودم را به داخل اتاق انداختم ولی متاسفانه جواب نداد پس به دستشویی روی اوردم . 

 پدرم هم در را روی من قفل کرد فکر کنید بری دستشویی که از کاری فرار کنی ولی اون تو گیر بیوفتی . که پدرم دلش برای من بدبخت بی نوا سوخت و پس از دقایقی در را باز کرد و گفت بدوو منتظر بستنی هستم و خلاصه ناراحت به سمت مغازه بستنی فروشی رانده شدم و انقدرر لفتش دادم که مطمین بودم نگران شدن که از روشن بودن ایفون فهمیدم بله عملیات موفقیت امیز بود . و با لبخندی خبیث در حالی که بستنی ها داشتن اب میشدن اب هویج را خوردیم . 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۰/۰۷/۲۹

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی